به گزارش مجله خبری نگار، در دوره حکومت رضاخان، عزاداری برای سیدالشهدا (ع) بهشدت محدود و در مقاطعی کاملاً ممنوع شد. به دستور مستقیم حکومت، برگزاری هیئات، حرکت دستهجات در خیابانها، پخش نواهای مذهبی در محرم، ممنوع اعلام شده بود.
محمد قلی مجد، مدرس مرکز خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، در کتاب «رضاشاه و بریتانیا» مینویسد: «استعمال کلاه پهلوی و اجرای برنامه کشف حجاب زنان بخشی از یک کارزار مستمر غربزدگی به حساب میآمد که هدف اصلی آن، تضعیف اسلام و علما بود. در اوایل آوریل ۱۹۳۵ [اواسط فروردین ۱۳۱۴]دولت محدودیتهای سفت و سختی را برای برگزاری مراسم عاشورای حسینی، حزنانگیزترین روز عزاداری که به مناسبت شهادت امام حسین [علیهالسلام]برگزار میشود، وضع کرد. راه افتادن دستههای عزاداری ممنوع شد».
جی، ریوس چایلدز، کاردار موقت آمریکا، این ممنوعیتها و آشوبهای بعداز آن را در چندین شهر اینگونه گزارش کرده است: «از قرار معلوم پلیس راه افتادن دستههای عزاداری در خیابانها به شیوهٔ سالهای گذشته را ممنوع کرده بود. چند روز قبل از فرارسیدن عاشورای حسینی که امسال مصادف با ۱۳ آوریل [۲۳ فروردین]بود، برخی ملاها مستقیماً به شاه تلگراف زدند و خواستار رفع محدودیتهای تحمیلشدهٔ این روز شدند.
روحانیانی که در کرمانشاه و تهران دست به اقداماتی زده بودند، فوراً بازداشت شدند و تا بعداز روز عاشورا تحت بازداشت قرار گرفتند؛ به همین ترتیب در بابل، جایی که به نظر میرسد جدیترین اغتشاشات رخ داده است، به نظر میرسد که درخواستی از سوی آخوندها برای برگزاری دستههای عزاداری به مقامات مسئول ارائه شده است. از قضا در کنار ناکام ماندن این تلاشها برای کسب مجوز مورد نظر زلزلهای نیز در شب سیزدهم آوریل [۲۳ فروردین]در بابل رخ داد؛ در نتیجه جمعیت هیجانزده که حالا باید برای رنجی ملموستر نسبت به شهادت امام حسین [علیهالسلام]در هزار سال پیش عزاداری میکردند، بهطور غیر منتظرهای به خیابانها ریختند و برخلاف ممنوعیت دستههای عزاداری به راه انداختند.
مأمورانی که به دنبال متفرق کردن عزاداران بودند، بهشدت مورد برخورد قرار گرفتند و در غوغای متعاقب آن، گزارش شده است که حداقل ۲ نفر از نیروهای پلیس کشته شدند. گفته شده آشوبهای کوچکتری در سایر نقاط کشور نیز رخ داده است که مشهد، قم، کرمان و یزد مناطق تحت تأثیر آن هستند».
محمدعلی کاتوزیان، عضو دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه آکسفورد، در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران مدرن: استبداد و شبه مدرنیسم» مینویسد: «برگزاری مراسم عزاداری عمومی در ۱۰ روز اول ماه محرم که شیعیان برای شهادت امام حسین [علیهالسلام]عزاداری میکنند، غیر قانونی اعلام شد؛ بهعلاوه همه تجمعات دینی که واعظ در آن از زندگی و سیرهٔ حضرت محمد (ص) و شهدای شیعه سخن بگوید، چه در خانهها و چه در مساجد، در تمامی طول سال ممنوع شد.
درواقع اگر در ماه محرم آخوندی در خیابانها با عجله درحال عبور دیده میشد، چه بسا دستگیر میشد؛ زیرا میتوانست درحال رفتن به روضهخوانی باشد! گاه مأموران دولتی مراسم عزاداری مردم عادی برای درگذشتگانشان را با روضه اشتباه میگرفتند و به آن حملهور میشدند. در محرم هر سال بسیاری از مردم به اتهام واقعی یا واهیِ برگزاری اینگونه مراسم به کلانتری برده میشدند. شبه مدرنیسم در ایران چنان کامیاب بود که مأموران ژاندارمری در روز روشن به غارت اموال رعیت و تجاوز به عنف آنان بودند و مردم عادی به دلیل برگزاری مراسم مذهبی شبانه در خانههای خودشان بازداشت میشدند».
در مجموع، دوره رضاخان شاهد محدودیتهای شدید و سرکوب مراسم عزاداری محرم بود که بهعنوان بخشی از پروژهای گستردهتر برای غربزدگی و تضعیف نقش دین در جامعه اجرا شد. ممنوعیت برپایی دستههای عزاداری، بازداشت روحانیون و مردم عزادار، و حتی برخورد خشونتآمیز با تجمعات مذهبی، نمادی از مقابله حکومت با هویت دینی و سنتهای مذهبی مردم ایران بود. این سیاستها نه تنها موجب بروز اعتراضات و در برخی موارد خشونتهای محلی شد، بلکه تجربهای تلخ از سرکوب آزادیهای دینی در تاریخ معاصر ایران به جای گذاشت.